آنکه آینه در پیش دارد تا عروس و جز او خویشتن در آن بینند: ای آفتاب آینه دار جمال تو مشک سیاه مجمره گردان خال تو. حافظ. ، سرتراش. گرّای. سلمانی. گرّا. تانگول. تونکو. موی تراش. موی ستر. حلاق. مزیّن، توسعاً، دلاک. حجام
آنکه آینه در پیش دارد تا عروس و جز او خویشتن در آن بینند: ای آفتاب آینه دار جمال تو مشک سیاه مجمره گردان خال تو. حافظ. ، سرتراش. گرّای. سلمانی. گرّا. تانگول. تونکو. موی تراش. موی ستر. حلاق. مُزَیِّن، توسعاً، دلاک. حجام
میانه رو. معتدل. مقتصد. که کار نه به افراط کند و نه به تفریط. که در کارها حد وسط برگزیند. که در اعمال و اقوال میانه روی و اعتدال پیش گیرد: در دنیا سخت سختی و در دین بس سست و میانه کار و هنجامی. ناصرخسرو. میانه کار همی باش و بس کمال مجوی که مه تمام نشد جز ز بهر نقصان را. ناصرخسرو. و رجوع به میانه رو شود
میانه رو. معتدل. مقتصد. که کار نه به افراط کند و نه به تفریط. که در کارها حد وسط برگزیند. که در اعمال و اقوال میانه روی و اعتدال پیش گیرد: در دنیا سخت سختی و در دین بس سست و میانه کار و هنجامی. ناصرخسرو. میانه کار همی باش و بس کمال مجوی که مه تمام نشد جز ز بهر نقصان را. ناصرخسرو. و رجوع به میانه رو شود
نوعی تزیین داخلی ساختمان که بوسیله آیینه های کوچک و نشاندن آنها بر دیوار و سقف اشکال هندسی و گل و بته های مختلف ایجاد کنند، مجموع آیینه های کوچکی که برای تزیین بدیوار و سقف نشانده باشند
نوعی تزیین داخلی ساختمان که بوسیله آیینه های کوچک و نشاندن آنها بر دیوار و سقف اشکال هندسی و گل و بته های مختلف ایجاد کنند، مجموع آیینه های کوچکی که برای تزیین بدیوار و سقف نشانده باشند
نوعی تزیین داخلی ساختمان که بوسیله آیینه های کوچک و نشاندن آنها بر دیوار و سقف اشکال هندسی و گل و بته های مختلف ایجاد کنند، مجموع آیینه های کوچکی که برای تزیین بدیوار و سقف نشانده باشند
نوعی تزیین داخلی ساختمان که بوسیله آیینه های کوچک و نشاندن آنها بر دیوار و سقف اشکال هندسی و گل و بته های مختلف ایجاد کنند، مجموع آیینه های کوچکی که برای تزیین بدیوار و سقف نشانده باشند